زیست شناسی

همه چیز درباره ی علم زیست..

زیست شناسی

همه چیز درباره ی علم زیست..

زیست شناسی

با عرض سلام به تمام دوستان عزیزم.از این که از این وبلاگ دیدن میکنید بسیار خوشحالم .این وبلاگ برای شما دوستداران زیست طراحی شده تا بتونید به دانسته های خودتون بیفزایید و یا از مطالب وبلاگ برای کامل کردن دانسته هاتون استفاده کنید.اگر نظری برای مطالب وبلاگ مد نظر داشتید حتما ارائه کنید. و خواهشمند هستم نظراتتون رو تنها در حیطه مطالب و زیست شناسی بنوسید.خدانگهدار...

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با موضوع «دانستنی ها» ثبت شده است

کنترل نفس در برابر وسوسه و ثبات عاطفی با دعا خواندن

مطالعات جدید محققان آلمانی نشان داده، دعاکردن به افراد در کنترل عواطف و رفتارشان کمک می‌کند.

به گزارش سرویس پژوهشی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، محققان نشان داده‌اند افراد در پاسخ به مشکلات زندگی به دعا خواندن روی می‌آورند و پاداش آنها افزایش توانایی‌شان در برابر وسوسه است.

یافته‌های پیشین نشان داده بود زمانی که افراد سرسختانه در تلاش برای کنترل عواطف و احساساتشان هستد، خطر احساسات خشونت‌آمیز، پرخوری یا مصرف نوشیدنی‌های الکلی افزایش می‌یابد.

با این حال، تحقیق جدید که توسط روانشناسان آلمانی در دانشگاه سارلند و دانشگاه منهایم انجام شده، نشان می‌دهد دعاکردن به افراد در حفظ کنترل‌ روی نفس خود کمک می‌کند.

دعاکردن پیش‌تر با سطوح کاهش‌یافته عدم وفاداری و مصرف الکل مرتبط بود.

محققان آلمانی در این پرژوه 79 تن را بررسی کردند که از میان آنها 41 تن مسیحی، 24 تن ملحد و 14 تن نیز به دیگر مذاهب تعلق داشتند.

هر یک از شرکت‌کنندگان به مدت پنج دقیقه به حال خود رها شدند و از آن‌ها خواسته شد دعا کرده یا آزادانه در مورد هر موضوعی تا آنجا که ممکن است فکر کنند.

آنها سپس کلیپ‌هایی از یک فیلم کمدی را نگاه کنند و به نیمی از این افراد گفته شد که به طور عادی واکنش نشان داده و از نیمی دیگر خواسته شد عواطفشان را سرکوب و واکنش‌های صورتشان را کنترل کنند.

سوژه‌ها در پایان در آزمون‌های Stroop شرکت کردند. در این آزمون‌ها، واژگان توصیف‌کننده رنگ‌ها در جوهرهای رنگی مختلف ظاهر شدند. به طور مثال، واژه آبی با جوهر قرمزرنگ نوشته شده بود.

شرکت‌کنندگان باید به رنگ جوهر و نه لغت نوشته شده واکنش نشان می‌دادند که این امر نیازمند کنترل نفس است، زیرا غریزه انسان واژه پیش رویش را می‌خواند.

در پایان مشخص شد افرادی که به عنوان بخشی از این آزمون آزادانه فکر کردند و سپس در تلاش برای سرکوب عواطفشان در زمان تماشای کلیپ فیلم بودند، در زمان انجام آزمون Stroop با چالش مواجه بودند، اما افرادی که دعا خوانده بودند، هنوز هم دارای سطوح بالای کنترل بر نفس بودند.

جزئیات این مطالعه در مجله Experimental Social Psychology منتشر می‌شود.

منبع:http://shekufe90.blogfa.com/

مغز بیشتر از 150 دوست نمی تواند بپذیرد!


"اعتیاد به دوست" روی شبکه های اجتماعی امروزه به یک نگرانی بزرگ تبدیل شده است. این درحالی است که نتایج تحقیقات محققان دانشگاه آکسفورد نشان می دهد که فضای "نئوکورتکس" مغز برای دوست یابی از یک محدودیت برخوردار است و قادر نیست که بیش از 150 دوست را برای خود تعریف کند.

نئوکورتکس مسئول پردازش افکار آگاهانه و زبان است و توانایی ایجاد تماس این فضای مغزی با دیگران تنها برابر با 150 نفر است. بنابراین بهتر است که این محدودیت به جای آنکه صرف افراد ناشناس شود برای دوستی با آشنایان مورد استفاده قرار گیرد.

این محققان در این خصوص اظهار داشتند: "در کل، دنیای اجتماعی ما بسیار کوچک است حتی اگر اینترنت امکان وسیع کردن این دنیا را از طریق ارسال کارت پستالهای مجازی برای هزار و 500 دوست اینترنتی فراهم کند باز تنها 150 دوست واقعا می توانند در ذهن یک فرد بگنجند."

به طور خلاصه یک شخصیت مجازی (آواتار) همان ابعاد یک فرد در پوست و استخوان را دارد چرا که این مغز است که باید هر دو دنیای مجازی و واقعی را شکل دهد و از آنجا که تواناییهای مغز به ساختار فیزیکی آن محدود می شود بنابراین دوست یابی بیش از حد در یک دنیای مجازی بی فایده است.

این محققان انگلیسی به منظور دستیابی به این نتایج، ترافیک آنلاین کسی که هزاران تماس مجازی بر روی شبکه های اجتماعی دارد را با کسی که تماسهایش به چند صد دوست محدود می شود مقایسه کردند. نتایج این تحقیقات نشان داد که تفاوت زیادی میان این دو فرد در کیفیت ارتباط با دیگران وجود ندارد.

این بررسیها در ادامه یک سری از تحقیقاتی انجام شد که این دانشمندان در دهه 90 و با بررسی پویاییهای اجتماعی گروههای نوجوانان، محیطهای کاری و قبایل ما قبل تاریخ انجام داده بودند.

نتایج تمام این تحقیقات نشان می دهد که در تمام دوره های تاریخی، انسان تنها توانسته است روابط مهم خود را با حداکثر 150 نفر حفظ کند.

به گفته این دانشمندان، هر یک از ما پنج فرد بسیار صمیمی در زندگی خود داریم و پس از این افراد، دوستان و آشنایان بر پایه میزان صمیمیت در مغز دسته بندی می شوند و تنها 150 دوست می توانند وارد لیست این طبقه بندیهای مغز شوند.

براساس گزارش PC World، این محققان در این خصوص اظهار داشتند: "ما می توانیم هزار اسم را در پروفایل خود در یک شبکه اجتماعی داشته باشیم اما بدون ایجاد تماس در دنیای واقعی هیچ دوستی واقعی رخ نمی دهد و بنابراین پیش از ورود به یک زندگی مجازی باید قبول کنیم که مغز ما انتخاب اجباری خود را از قبل کرده است."

ویتامین «d» هورمون است!

پژوهشگران در یک تحقیق جدید اعلام کردند: ویتامین «d» در واقع یک هورمون است.


به گزارش سرویس بهداشت و درمان ایسنا، این محققان ادعا کرده‌اند: ویتامین d در واقع هرگز یک ویتامین نیست بلکه هورمونی است که بدون هیچ گونه کمکی از جانب نور خورشید در درون بدن ساخته می‌شود. یک گروه از محققان بین‌المللی این تحقیق را انجام داده و به این نتیجه رسیده‌اند که افزایش میزان ویتامین d در رژیم غذایی زندگی مدرن امروزی بر اساس یک باور عمومی است که در واقع ناشی از درک اشتباه از عواقب احتمالی آن است.

پروفسور تریوور جی مارشال استاد دانشگاه موردوج در استرالیا در این باره خاطرنشان کرد: آنچه در تحقیقات اخیر ما مورد تایید قرار گرفته این است که ویتامین d نوعی هورمون است که خود بدن به تنهایی آن را می‌سازد. به این ترتیب سیستم کنترلی هورمونی بدنهای ما از جانب مقادیر بیرونی ویتامین d که داخل بدن می‌شوند، مغلوب شده است.

پروفسور مارشال در ادامه تاکید کرد که اگر می‌خواهید کاملا سالم باشید هیچ نیازی به خوردن ویتامین d و دریافت این ماده از راه دستگاه گوارشی و هضم آن ندارید. بنابراین از این پس احتیاجی به تهیه مکمل‌های گرانقیمت این ویتامین نخواهید داشت و هم چنین لازم نیست که برای تولید این ویتامین در بدن حمام آفتاب بگیرید. این پروفسور استرالیایی تاکید کرد: ما نشان داده‌ایم که تمام اشکال ویتامین d توسط خود بدن قابل تولید شدن هستند و بدن انسان توانایی آن را دارد که تولیدات درونی خود را از این لحاظ تنظیم کند.



یک دانشمند...

 سلام دوستان...این دانشمند معروف که در اینجا خلاصه ای از سرنوشتش رو براتون گذاشتم خیلی مورد توجه من قرار گرفته واز این که همچین انسان هایی با اون همه مشکلات وسختی تونستن به این مرتبه برسن بسیار خوشحال هستم اما از خودم نارحتم که با این همه امکانات نمیتونم نصف علمی رو که اونا دارن داشته باشم!!!به هر حال امیدوارم این مطلب براتون مفید واقع بشه...

فردریک گولاند هاپکینز

 کاشف ویتامین در۲۰ژوئن۱۸۶۱در ایست‌پورن انگلیس در خانواده‌ای متوسط دیده به جهان گشود، پدرش برادرزاده «جرارد مانلی هاپکینز» یکی از شعرای معروف انگلیس بود. فردریک هیچ وقت طعم محبت پدر را نچشید زیرا وقتی که نوزاد بود، پدرش را از دست داد. مادرش نیز فقط به فکر خودش بود و تنها تا ده سالگی مسئولیت نگهداری فردریک را به عهده گرفت، سپس او را به یک مدرسه شبانه ‌روزی سپرد. فردریک همیشه با میکروسکوپی که از پدرش به یادگار مانده بود به تماشای اجسام ریز می‌پرداخت. او به ادبیات نیز علاقه‌مند بود و گاهی اشعار کوتاهی هم می‌سرود.

همانطور که در بالا اشاره شد، در سال۱۸۷۱مادرش او را ترک کرد و به آنفیلد در لیورپول رفت و فردریک به مدرسه‌ای در لندن انتقال یافت. او علیرغم این‌که از مهر خانواده محروم شده بود اما در مدرسه بهترین نمرات را کسب می‌‌کرد، وقتی دوران دبیرستانش به پایان رسید، تصمیم گرفت وارد دنیای علم شیمی شود.۱۷ساله بود که دیپلم گرفت و با نوشتن یک مقاله در زمینه زندگی حشرات برنده جایزه انجمن علوم لندن شد. او برای گذران زندگی در بانک سلطنتی لندن به استخدام درآمد تا بتواند از عهده هزینه تحصیل خود برآید. از این رو فردریک وارد دانشگاه لندن شد و به تحصیل در رشته شیمی پرداخت و به تجزیه و تحلیل سموم در بدن پرداخت.۲۲ساله بود که فارغ‌التحصیل شده، سپس وارد دانشگاه پزشکی شد، او در آزمایشگاه به تحقیق در زمینه علم شیمی پرداخت. در سن۲۸سالگی مدال طلا در رشته شیمی از دانشگاه پزشکی لندن را دریافت کرد و مدرک کارشناسی‌اش را در زمینه سم‌شناسی و فیزیولوژی به دست آورد. همان زمان در دانشگاه با «جسی آ استیوز» دانشجوی رشته پزشکی آشنا شد و در سن۳۶سالگی با او ازدواج کرد. ثمره این ازدواج دو فرزند دختر بود. بعدها جاکیتا دختر بزرگش با نویسنده معروف انگلیسی «جی بی‌ پریستلی» ازدواج کرد.

در سال۱۸۹۸با ارائه یک سخنرانی در دانشگاه کمبریج مورد توجه همه اساتید علم شیمی قرار گرفت و عضو انجمن هیئت مدیره این دانشگاه شد و به کرسی استادی دست یافت. فردریک علی رغم موفقیت‌ های چشمگیرش در عرصه علم و دانش همیشه از لحاظ محبت والدین احساس خلاء می‌کرد. یک بار تصمیم گرفت به همراه همسر و دو فرزندش به دیدار مادرش برود. مادر او ازدواج کرده بود و فردریک را به طور کلی از یاد برده بود، برخورد مادر با او و خانواده‌اش بسیار سرد بود، تا جایی که فردریک از این‌که به دیدار مادرش رفته، احساس پشیمانی می‌کرد.

داستان کشف ویتامین از آنجا شروع شد کهفردریک در آزمایشگاه، مخلوطی از انواع هیدرات‌های کربن، چربی‌ها، پروتئین‌ها و نمک‌ها را که برای بدن لازم است به یک گروه موش خوراند. چند هفته بعد مشاهده کرد که موش‌ها همگی مرده‌اند ولی گروه دیگر موش‌ها که در همان مدت همان مخلوط غذایی را همراه با مقدار کمی شیر خورده بودند، زنده ماندند. او نتیجه گرفت که شیر موادی دارد که برای زنده ماندن و رشد موش‌ها لازم است اما امروزه می‌دانیم این مواد ضروری، ویتامین‌ها هستند. در آن دوران دوست بسیار صمیمی فردریک «دکتر کریستین ایجکمان»  بود که در زمینه بیماری‌ها تحقیق می‌کرد، او ثابت کرده بود که بیماری «بری بری» در نتیجه کمبود تغذیه ایجاد می‌شود. این امر راه را برای کشف ویتامین‌ها و مواد ویتامین‌دار مسئول بیماری بری‌بری یعنی «تیامین» هموار کرد.

به این ترتیب ایجکمان به یاری فردریک برنده جایزه نوبل پزشکی در سال۱۹۲۹شد. لذا علم جدید تغذیه به سرعت گسترش یافت و اولین تحقیقات و نظریه‌ها در مورد ویتامین‌ها در همان سال‌ها به وسیله فردریک انجام شد و او به خاطر همین تحقیق، جایزه انجمن سلطنتی لندن را دریافت و به لقب «سر فردریک هاپکینز» نائل آمد.

فردریک، فردی بسیار پرکار بود و به هیچ وجه از کار کردن و تحقیق در آزمایشگاه و مطالعه خسته نمی‌شد. او در طول شبانه ‌روز فقط۳ساعت می‌خوابید و بقیه اوقات خود را صرف کسب علم و ارائه مقالات پزشکی و شیمی می‌کرد. فردریک بسیار خانواده‌ دوست بود و همیشه می‌خواست فرزندانش در کنار او باشند. فردریک هاپکینز در۱۶می‌۱۹۴۷در حالی که مشغول تحقیقات در آزمایشگاه دانشگاه کمبریج بود به دلیل سکته قلبی در سن۸۶سالگی چشم از جهان فرو بست. بعدها مجسمه یادبود وی را در کمبریج بنا کردند تا نسلهای آینده این دانشمند برجسته را که گام بزرگی در علوم تغذیه گذاشت به فراموشی نسپارند.

 

دانستنی های زیست شناسی

● چرا پیاز ، اشک ما را در می آورد؟

آیا هیچ می دانید که شما شبانه روز دایماً اشک می ریزید؟!
مگر نمی دانید که هر حرکت کوچک پلک و هربار چشم بر هم زدن، قطرات اشکی به همراه دارد؟ اشکها از همان غده اشکی می تراوند که در گوشه و بالای هر یک از دو چشم ما جای گرفته است.

هر بار که پلک می زنید، این به منزله یک مکیدن است؛ چرا که با این عمل اندکی مایع از غده اشکی باز می ستانید. اشک نام همین مایع فرو غلتان است .جلوگیری کند. اکنون فرض کنید یک بار چیز تحریک کننده ای وارد چشم بشود؛ در این هنگام پلکها شما خودبخود شروع به برهم خوردن می کنند تا از این راه، قطرات اشک را به منظور شتشوی چشم جاری سازند.
پس می بینید که فاید اشک در چنین مواردی، حفاظت چشم است در برابر مواد مضر و تحریک کننده خارجی.
ما همه دود را با چشمان خود تجربه کرده ایم، و دیده ایم که چگونه دیدگان ما را آزار می دهد و اشک به راه می اندازد . پیاز نیز همین طور است، یعنی ماده تحریک کننده ای از خود ترشح می کند که باعث آزار چشم است.

● این ماده چیست؟
از پیاز، روغنی ترشح می شود که دارای گوگرد است. این ماده نه تنها بوی تند و زننده پیاز را پدید آورده که عامل تحریک کننده چشم نیز گشته است.
غده ای اشکی ، آب جاری سازد و خود را با شستشو دادن، از آسیب آن رها سازد.
پیاز یکی از تره بارهای بسیار مفید است. از تیره سوسنیها و اصلش از آسیا است. از اوایل تاریخ بشر تا کنون هزاران سال می گذرد که پیوسته مورد مصرف انسانها بوده است.
پیاز به گروه سیرها تعلق دارد؛ بنابراین، خویشاوند بسیار نزدیک تره و سیر تند معمولی است.
�سوسیر� به لحاظ طعم ، از سیر ملایمتر است. پیازپه نیز عضو کوچکتری از همین نوع گیاه به شمار می رود.
در آمریکا بزرگترین و مشهورترین پیاز، پیاز اسپانیولی است که معمولاً حدود نیم کیلو وزن دارد .

● صرع چیست؟
در روزگار قدیم ، مردم بیماریها را نمی شناختند و سبب آنها را نمی دانستند که چیست؛ از این رو با مبتلایان به برخی از بیماریها بسیار با خشونت رفتار می کردند.
در خاورمیانه ، بیماران مصروع را افرادی دیوانه و یا جادو شده می پنداشتند! ولی با این وصف آیا می دانید که بسیاری از افراد بزرگ و نوابغ جهان، بیماری صرع داشتند؟ مانند: دوک ویلینگتن ، ریچارد واگنر آهنگساز آلمانی ، وینسنت فان خوخ نقاش هلندی، لویی اکتور برلیوز آهنگساز فرانسوی.
صرع یک بیماری عصبی است. بیماران مصروع کسانی هستند که دچار حمله های ناگهانی می شوند که در این حال تشنجهایی به آنان دست می دهد و از پی آن ممکن است به مدهوشی یا حالت اغما فرو روند .
هنوز پزشکان به علت این تشنجها دست نیافته اند. بظاهر چنین می نماید که بهنگام صرع، وقفه های کوتاهی در فعالیتهای عادی مغز، روی می دهد .
بافت مغز مصروعان در برابر تغییرات شیمیایی ، حساس است؛ از این رو هرگاه پاره ای از این تغییرات شیمیایی روی دهد، مغز با تخلیه های نامعمولی انرژی ، واکنش نشان می دهد. می گویند بر اثر چنین تخلیه های غیرعادی است که تشنجهای صرع پدید می آید.
البته انسان باید خود، زمینه صرع داشته باشد تا چنین واکنشهایی در وجودش روی دهد؛ چرا که افراد دیگر نیز در معرض همین گونه تغییرات شیمیایی قرار می گیرند بی آنکه دستخوش چنان تشنجهایی شوند.
علاوه بر اینها گفته شده که صرع ممکن است معلول امری موروثی بوده باشد.
وارد آمدن آسیب به سر، تب بسیارشدید، دشپل و ورم و یا زخمی در مغز، ناهنجاریهایی در قسمت فرا آوری خون در بدن و دیگر عوارضی از این دست، ممکن است ابتلا به ضرع را فراهم آورند.
با این همه ، صرع یک بیماری روانی نیست. مصروع را باید یک انسان طبیعی پنداشت نه یک فرد عقب افتاده یا موجودی قابل گریز. مصروعان بخوبی قادرند یک زندگی کاملاً طبیعی داشته باشند: به مدرسه بروند، کار کنند، زندگی زناشویی تشکیل دهند و اداره خانواده ای را بر عهده گیرند .
دانش پزشکی داروهایی برای جلوگیری از حمله صرعی و یا مهار کردن آنها بهنگام وقوع، فراهم کرده است.
معمولاً از این داروها مصرف کند. در این صورت خواهد توانست بطور عادی و توام با شاد کامی زندگی کند.
● پیدایش انسان
همه آنچه را که درباره منشاء انسان می دانیم از مطالعه تکه های استخوانهایی است که به صورت فسیل در سنگ باقی مانده اند. نیاکان ما مثل مردم امروزی تعدادشان زیاد و همه جا پراکنده نبود. به همین دلیل فسیلهای آنها بسیار کمیاب است. با گسترش نخستین آدمیان، آنها استفاده از ابزارهای سنگی را شروع کردند. بعضی از این ابزارها پیدا شده است . این ابزارها به عنوان مدرک وجود آنها به شمار می آید. این ابزارها و بقایای غذای آدمیان نخستین از قبیل استخوانهای جانوران و یا دانه ها، تا حدودی مشخص می سازد که اجداد ما چگونه زندگی می کرده اند.

آدمی به گروهی از جانوران به نام پریماتها (نخستیها) تعلق دارد . این گروه شامل میمونهای معمولی و میمونهای بدون دم و دو گروه کوچک دیگر است که جانورانی شبیه به میمونها به نامهای لمورها و تارسیه ها هستند . همه نخستیها دارای دست و پاهای دارزند که به کمک آنها قادرند در میان شاخه های درختان حرکت کنند . دستها و پاهای آنها دارای ۴ انگشت و یک انگشت بزرگتر (شست) می باشد که در مجموع پنجه را تشکیل داده اند. پنجه ها کاملاً برای چسبیدن به شاخه ها و چنگ انداختن به آنها و یا گرفتن غذا سازگاری یافته اند. دارا بودن دید خوب برای سکونت روی درخت بسیار مهم است. پریماتهای بزرگ دارای چشمانی در جلوی سر هستند این وضع به آنها کمک می کند که هنگام پریدن از شاخه ای به شاخه دیگر فواصل شاخه ها را تشخیص دهند.

نخستیها همچنین دارای مغز بزرگی هستند و راز و موفقیت آنها در تکامل نیز همین است.
قدیمترین فسیلهای شناخته شده نخستیها در سنگها ۷۰ میلیون سال پیش پیدا شده است. این فسیلها نشان می دهند که این جانوران بیشتر شبیه به زبابها هستند تا میمونها. به هر حال ۵۵ میلیون سال پیش تمام گروه نخستیهای جدید از آنها به وجود آمدند. در این گروه اولین میمونهای بی دم وجود داشتند که فسیلهای آنها در آفریقا پیدا شده است . به نظر می رسد آنها روی درختان زندگی می کردند و غذای آنها میوه های نرم و برگ درختان بوده است. فسیلهای آنها نشان می دهد که دندانها و اسکلت این فسیلها شبیه به دندانها و اسکلت میمونهای امروزی است که غذای آنها نیز میوه است.

حدود ۱۵ میلیون سال پیش ، آب و هوا تغییر یافت ، این تغییر در آب و هوا در خاکبرداریهای انجام شده در آفریقا مشخص است جنگلها، یعنی جایی که اولین میمونهای بی دم زندگی می کردند به تدریج از بین رفت و زمین خشک شد. درختان کمتر شدند. این وضع باعث شد که میمونهای بی دم در روی زمین به زندگی ادامه دهند و از ریشه درختان و دانه های سخت تغذیه کنند. این تغییر رژیم غذایی ، سبب شد که دندانهای آسیای بزرگ آنها به تدریج برای خرد کردن به کار آید. این موضوع از روی فسیلهای به دست آمده از آنها مشخص شده است . همچنین بعضی از میمونهای بی دم پیشرفته تر راه رفتن روی پاهای عقبی را آغاز کردند.

● چه چیز باعث طاسی می شود؟
انواع مختلفی از طاسی وجود دارد، و در بسیاری موارد انسان مطلقاً هیچ کاری درباره آن نمی تواند بکند و هیچ درمانی هم برایش نیافته است. مردم در مورد طاسی همه نوع حرفی می زنند: مثلاً می گویند طاسی میرساند که شخص پیر شده است، یا میرساند که هوش غیرعادی دارد یا برعکس نشان آنست که شخص بطور غیرعادی کند ذهن است ولی تمام طاسی ها بطور خلاصه معنی می دهند که شخص موهای خود را از دست داده است!
نوع طاسی که معمولاً دیده می شود طاسی نمونه یا عمومی است، بدین معنی که موهای طرف شقیقه ها میریزد یا نقطه بی موئی از مغز سر بوجود می آید، یا اینکه طاسی با اشکال دیگری ظاهر می شود. این مشکل ترین نوع طاسی است که چون مورویی است بشر درباره اش هیچ کاری نمی تواند بکند .
طاسی مورویی تابع جنیست است. مثلاً این طاسی در مردان بیش از زنان ظاهر می شود. غالب اوقات زن ژن طاسی را با خود دارد و به کودکانش منتقل می کند. وقتی این نوع طاسی ظاهر گشت، بهترین کاریکه انسان می تواند درباره آن انجام دهد این است که خود را با آن عادت دهد! طاسی زودروس در مردان ممکن است در سن ۲۵ سالگی یا حتی زودتر نمایان گردد. یک دلیل طاسی های زود رس ممکن است بواسطه متوجه نکردن به پوست سر و تمیز نگه نداشتن آن باشد . گاهی اوقات عدم تعادل بین هرمونهای جنسی ممکن است باعث ایجاد طاسی زودرس شود. اما اگر فوراً توجه کلی به پوست سر بشود. ممکن است پیشرفت طاسی را کندتر نماید.

وقتی ریختن تدریجی موها در بین باشد، گاهی ممکن است بعلت تغذیه یا اختلال غده ها، بخصوص غدد مخاطی و تیروئید باشد. والبته طاسی ممکن است بر اثر بی ترتیبی هایی در پوست سرباشد، مثل صدمه خوردن به پوست سر و یا بیماریهای دیگر.علت طاسی گاهی اوقات عفونت یا بیماریهای دیگریست و وقتی سلامتی دو مرتبه بدست آمد، موها ممکن است دو مربه برویند. ریختن ناگهانی موها ممکنست بواسطه تب تقویند، تب رخ ، ذات الریه، آنفلوانزا، و سایر عفونت های سخت باشد.


● چرا بعضی از مردم صدای دلنشینی دارند؟
آیا می دانید که هنگام بکار بردن صدا در واقع مثل آنست که یک آلت موسیقی را بکار می اندازید؟ شما روی یکی از مشکلترین و پیچیده ترین آلات موسیقی که انسان آنرا می شناسد عمل می نمایید. دلیل اینکه چنین کاری را می توانید انجام دهید آن است که در کودکی آن را آموخته اید و پیوسته مشغول تمرین بوده اید!
حال تارهای صوتی را در نظر بگیرید که فقط قسمتی از دستگاهی هستند که صدای ما را تولید می کنند و کنترل کردن آنها احتیاج به دقت بسیار دارد، ۱۶ عدد از حساسترین ماهیچه ها در بدن ما، تارهای صوتی را بحرکت در میآورند.
آنها می توانند ۱۷۰ حالت مختلف بخود می گیرند! فقط مقدار مناسبی هوا باید به سوی بالا برود تا بتواند آنرا بنحو مخصوصی بلرزاند.
اگر تارهای صوتی بطریقی کشیده شوند که در حدود ۸۰ مرتبه در ثانیه نوسان داشته باشند، لرزش هوایی را که ما به عنوان صدا می شنویم آهنگ عمیقی خواهند داشت. اگر تارها کشیده شده و باندازه هزار بار در ثانیه لرزش نمایند، آهنگ صدا بالا خواهد بود. پس زیر و بم بودن معمولی صدای ما بستگی به طول تارهای صوتی ما دارد. ولی دستگاه صوتی انسان دارای مکانیزم پیچیده ایست. یعنی دستگاهی با دیوارهای استخوانی ماهیچه، غشاء مخاطی، و محوطه تقویت صدا مثل جعبه صدای ویلن. در بین این فضای منعکس کننده صدا، لوله های بادی، شش ها، انتهای سوراخ بینی، فضای سینوس ها، و قفسه سینه قرار گرفته اند.

قدرت و کیفیت صدا بستگی به شکل و اندازه فضاهای تقویت کننده دارد. اشخاصی که دارای صداهای زیبا هستند فضای تقویت کننده صدایشان به گونه ای است که می شود آنها را دستگاه موسیقی کامل دانست. ولی داشتن این فضاها کافی نیست ـ آنها باید بدانند که چگونه آنها را هنرمندانه تنظیم نمایند. یک خواننده هنگام خواندن تمام دستگاه صوتی خود را از حجاب حاجز گرفته تا سینوس های قدامی بکار می برد.